ی مدل دلتنگی داریم،، کنار شی و دلتنگشی! میدونی این مدل دلتنگیا خاصن،، دلتنگی ،، بهش میگی بریم ی دور بزنیم؟ میگه اوکی و میرین ی بستنی یا تک لقمه میزنین،، میشینین رو چمنای پارک یا لب جدول،، اگ میلتون مدرنیته تره ک،، از اولش میرین رستوران یا کافه،، چارکلوم حرف میزنین،، وسطاش گله میکنه از کارش و درسش و با حرص و اخم حرف میزنه و گاهی ب تو هم تشر میزنه و باز ته دلت قربونش میری،، باز ته دلت دلتنگشی،، حالا دارین میرین خونه هاتون،، پا ب پا قدم قدم،، کنارته ها!! اصا دستشو گرفتی،، دلتنگشی،، میخواین جدا شین دلت نمیاد،، آخه هنو دلتنگشی مگه دلت میاد بِکنی ازش؟!،، اونجا حالت انقدررر ترحم برانگیزه که بمیرم برات!! ،، میدونی فردا میبینیشا ولی دلِ تنگ این چیزا حالیش نیس،،رفتین خونه،، لک اون روزِ دلتنگی میمونه رو دلت،، انگار ی استکان ک کفش با چای خیس شده رو گذاشته باشی رو شیشه،، ی بار ک دلتنگیت مث آدم رفع نشه ديگ یاد میگیری دلتنگ بمونی،، انقدررر دلتنگ میمونی شیشه ی دلت انقدررر لک میشه ک ی جا یهو میپاشی شاید اصا جای ترکیدن نباشه ها،، شاید توو ی روز شاد،، مثلا تولدت،، کادوتو میده زل زدی توو چشماش یهو بغضت میترکه مث ابر اشک می‌ریزی انقد گریه میکنی توو بغلش ک همه لکای چای پاک شه،، ولی کاش ندونی چی میکشی تا قبلش،، توروجون همونی ک اینجوری دلتنگش میشی ی جوری رفعش کن،، یا اگ میبینی میشه بهش بگو ک ی غلطی بکنین دلت خوب شه،، یا نمیدونم هرطور خودت میدونی،، فقط هرکاری میکنی دلتنگ نمون. #دل_نویس